آروینآروین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

آروین نامه...

پاییز 1390؛ چهارم مهرماه؛ پا به دنیا گذاشتم و آروین نامه روزهای زندگیمه...

دوازده+یک

سیزده ماه از به دنیا آمدنم و یک ماه از اولین تولدم می گذره .............. و این یعنی که عدد نحثی را رد کرم و بایدتغییراتی در خودم بدهم............ می خواهم کتاب بخوونم............. غذا بخورم......... و شب ها خوب بخوابم............. میرم که فصل جدید زندگیمو شروع کنم........... ...
4 آبان 1391

فوضول نه ، کنجکاو!!

بگذار ببینم اینجا چی دارم.............   دیگه چیا دارم..................   این جنسش چیه؟................   ای وای دوربین مخفیه ، لو رفتم................   برم ببینم اون طرفا چی دارم.............   این که جاش اینجا نیست.............   خوب دیگه جایی مونده که ندیده باشم............   مامان عصبانی نشو ؛  من که فوضول نیستم کنجکاوم...........   این چیه همش میگه چیلیک ؟ ! ............ ...
4 آبان 1391

خاله عنکبوت

روی تخت دراز کشیه بودم که یه چیزی دیدم   یعنی چی میتونه باشه؟؟؟!!!...   آهان فهمیدم..........   بگذار بشینم تا بهتر ببینمش.............   اَاَاَاَاَ چقدر بزرگه.........   این هم دوستمه .............. اسمش خاله عنکبوته و داره برام پلیور می بافه...................     ...
3 آبان 1391

شبی در شب نشین

امشب هم تولده ............. ولی هنوز تولد من نیستا.................. تولد بابا احسان جونمه.................................     """"""""""""""" """"""""" """" "" """بابا جونم تولدت مبارک""" "" """" """"""""" """""""""""""""" میز شام خوشمزه ی رنگارنگ........... و باز سهم من یک تکه نان.............   ...
23 خرداد 1391

آب زنید راه را

یه سال جدید و دوباره انتظار ورود عمو نوروز............. سبزه ؛ سیر ؛ سماق ؛ سمنو ؛ سکه ؛ سرکه ؛ سیب و .............. راستی امسال سال چیه؟ بذار ببینم چی دارم......... آهان ، پیداش کردم........ مار................ چشماشو کندم که نتونه نیشم بزنه سال نوی همگی مبارک....................... ...
1 فروردين 1391