آروین نامه...

بفرمایید... بالاخره تولدم شده... . . . و یه پرنده در آسمان رنگی.... به هشدارها توجه کردید... . ""یادآوری"" دو سال قبل ساعت 8:45 صبح این اندازه ای بودم..... یادتونه؟؟؟؟ کیک تولدم.... تولد تولد تولدت مبارک,مبارک مبارک تولدت مبارک . . . . . و یه فوت پر قدرت...... آخه دیگه دو سالمه...... و یه میز خوشمزه..... و کادوهای رنگارنگ..... . . . . یادگاری برای من..... . و تشکر و یادگاری برای مهمونام....... .     ...

کلی کار مونده هیچکی حواسش نیست ...... بذار ببینم اینجا چی کم داره...... بابا  یکمی اون طرف تر لطفا...... خوب شد خودم دست به کار شدما..... خوب شده؟؟؟....     ...

365 روز بعد از اون 365 روزی که پوست همه رو کندم...   با یک کارت تولد مامان ساز ...   قراره دومین شمع زندگیمو فوت کنم!... و یک اخطار کاملا دوستانه(!)...   لطفا این بار اخطار را کاملا جدی بگیرید!!!! ...

اول یه جای مناسب پیدا کنم که قدم برسه چشم بذارم..... دَ بی دُ....دَ بی دُ..... (ده بیست سی ....) بیااااااااااااااااااام؟؟؟؟؟ خوب حالا خودمم برم قایم بشم..... نه نه نه اینجا خوب نیست...... دور بهتره...... بازم بازم (دوباره)........ ...

وقتی مغز یه نویسنده تراوش میکنه یا ذوق هنری یه هنرمند فوران میکنه نتیجه اش میشه این.......... و این هم چهره ی خسته ی من بعد از یه فعالیت طولانی در جای جای خونمون............ ...

یه روز رفتیم یه گردش علمی برای شناختن پرندگان............. آخه من خیلی توتو دوست دارم............... اونجا کنار  طاووس قدم زدم................ همه جور پرنده ای دیدم................. فلامینگو.............. قرقاول...................... شتر مرغ................ کرکس .............. بعضی هاشون هم توی آب بودنو شنا میکردند.............. پلیکان ............ قو................ اردک............. بهشون غذا هم دادم................. اینجا خونه ی کیه؟ مرغ و خروسا؟؟ دنبال خروسا گذاشتم ........... و با هم آواز خوندیم.............. قولی قولاااااااااااااااااااا.................... کجا ق...

بدون شرح!!!!!!!!!!!!............... ...

امروز مامانم خسته بود ................ بهش گفتم یکم بخواب و استراحت کن ؛ تا منو داری غم نداری من هم رفتم توی آشپزخونه و ............. البته مواظب بودم لباسام خیس نشه  ها............... بعدش هم یه غذای خوشمزه پختم........... اووووووووووووووووووووم................ به به جای همگی خالی...............  دیدی تا منو داری غم نداری............. ...

این روزا فکرم مشغول آینده است.......... وقتی بزرگ شدم چیکاره بشم؟؟؟؟؟ از الان باید تصمیم بگیرم و کارهای مختلفو امتحان کنم...... آخه سرعت پیشرفت دنیا بالاست و نمیشه وقت تلف کرد.......... می خوام از پیچ گوشتی شروع کنم.............. این جوری....................... خوب یکمی هم با این یکی ؛این خوش رنگ تره................. بذار ببینم دیگه چی دارم................ و در نهایت................ این نتیجه ی زحمتامه.................. نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!   ...