یه درخت خرمالو ....... به به خیلی خومزه (خوشمزه) است...... بفرمایید..... دو تا از این طرف بیارم...... بذارم اینجا...... دوتا از اون طرف...... هورا داره زیاد میشه....... ...
میدونید که عاشق رقص و آهنگم...... مامان جان اینا خیلی مهربونند دیدند من دوست دارم همش برقصم ..... یه مهمونی گرفتند به بهونه عروسیه عموم .... همه رو دعوت کردندو ساز و نوایی راه انداختن تا من حسابی خودم رو تخلیه کنم..... البته بین آهنگا یه استراحتی هم میکردمااااااااا ...
پیش به سوی سمیرم...... لباس ورزشی هامو پوشیدم بریم کوه..... رسیدیم..... اینم آبشار.......... همونجا که از توی کوه آب میاد.......... این درخته چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این یکی چیه؟؟؟؟؟؟؟ یه سیب میخوام بچینم اما سفید باشه..... همین بالا هم میخورم....... این سیب دسترنج خودمه ..... برای همینه که خوشمزه است..... ...
آبا نیست........... کجا رفتند؟؟؟؟؟ هر روز این سوال رو از مامانم میپرسم بابام هم منو برد تا بهم نشون بده آبا کجاست..... هورا هورا ؛ آب......... پامو بکنم توی آب ببینم واقعیه!!!!!! ووووووی هم واقعیه هم خیلی سرده..... ...
وای چه گل های قشنگی..... اما همش دو تا گل داره,,,,,, چه کار کنم زیادتر بشند؟؟؟!!!! آهان باید تکثیرش کنم........ اینجوری....... فقط باید کمی صبر کنیم تا رشد کنن ......... البته این کارا رو با گل های خونه بابا جان بکنید ......... به گل های مامانتون دست نزنیدااااااااا.......... ...
یه اثر هنریه واقعی؛ هممون میتونیم ؛ فقط نیازمند کمی تمرکز و توجهه.......... اول ماجیز قرمیز رو برمیدارم...... نه نه نه ؛ اول آبی یکمی بابا میکشم........ بعد ماجیز قرمیز رو برمیدارم و مامان میکشم مامانا از قرمیز خوششون میاد؛ حالا یکمی خاله پر بکشم که خیلی سبز دوست داره....... خاله رو باید از این زاویه کشید...... دیگه کیو بکشم؟؟؟؟؟ آهان عموووووووووووو..... یکمی استراحت و فکررررررررررر............ دیگه چی بکشم...... این بالا هم عکس های توی کتابم رو میکشم........ خوب , به این ترتیب نقاشیه یه خانواده خط خطی به پایان میرسه ؛ حالا میتونم هنرم رو جای ...