عیددیدنی !...
بابام یه چیزی آورد که بهش میگفت نقشه شهر....... تا با هم برنامه ریزی کنیم که از کجا و کدووم خوونه شروع کنیم..... همه جارو بررسی کردیم..... اولویت بندی کردیم...... وبعد از کلی تلاش وتفکر مامان اومد و گفت که اول باید کجاها بریم!!!!!!!!!............ و این شد که طبق برنامه ریزی مامان شدیم توپ فوتبال..... هر روز از این خوونه به اون خوونه..... صبح عیددیدنی شب عیددیدنی...... هیچ کس هم به فکر من و خستگی هام نیست........... ...