آروینآروین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

آروین نامه...

پاییز 1390؛ چهارم مهرماه؛ پا به دنیا گذاشتم و آروین نامه روزهای زندگیمه...

رکورد

امروز اولین رکورد زندگیمو زدم..... تمام لباس هامو در زمانی کوتاه کثیف کردم ..... و مجبور شدم چند ساعتی لباس های بزرگترم را بپوشم...... برای اولین رکورد خیلی هم بد نیست..... منتظر رکورد های بعدی باشید..... ...
17 بهمن 1390

غلطید ن...

حالا که دارم کم کم بزرگ میشم به این نتیجه رسیدم که این جوری نمیشه باید یه فکری بکنم......... دارم اولین تلاش هامو برای حرکت می کنم...... وبالاخره در صدوسی و دومین روز زندگیم برای اولین بار غلطیدم...... می خواهید بگم چه جوری؟؟؟؟؟؟....... مواد اولیه  : یک جفت پا  ؛  یک عدد دست  ؛ ابتدا کمی تمرکز می کنید  ؛ دست مورد نظر را انتخاب می کنید(فرقی نداره چپ یا راست ،هرکدام راحت ترید)  ؛  سپس کمی دست می خورید  ؛ و بسم الله را میگید  ؛ موفق باشید ،،،،،،،،،،،،،،، ...
15 بهمن 1390

چرخش

من یه حرکت منحصر به فرد دارم..... به اسم حرکت چرخشی... مثلا وقتی مامانم منو کنار بیگی می خوابوونه اولش این جوریم...... چند دقیقه بعد این جوریم..... بعد از هفت دقیقه..... دقایقی بعد..... ونهایتا بعد از پانزده دقیقه..... دوباره به حالت اولم برمی گردم..... وباز هم مثل همیشه از خستگی بیهوش شدم..... ...
15 بهمن 1390

چهار ماه............

چهار ماه  گذشته و این یعنی که من باید برای بار دوم شجاعتم رو اثبات کنم..... صبح زود بیدار شدم و شال و کلاه کردم ورفتیم به سوی...... بله..... به سوی دریافت دومین مدال شجاعت...... 300 گرم به وزنم اضافه شده وبه 600/5 رسیدم ولی هنوز کمه ..... ولی قدم 65سانتیمتره و جزء نی نی های بلند قدم.......... ...
4 بهمن 1390

خواب...........

هر کسی یه تریپ خوابیدن داره... و اما من... خواب معصومانه.... خواب قایمکی..... خواب دو نفری.... خواب با تریپ تسلیم..... خواب خندان.... خواب جدی..... خواب خرگوشی..... ورزش در خواب..... رقص در خواب.....     ...
17 دی 1390

دیگر دوستان!!!

امروز می خواهم دوستای دیگه ای را معرفی کنم.... خوب، از کی شروع کنم.... آقا گاو مهربون.... فینقلی ....... و آقا قورقوری...... که همیشه مواظبمه حتی وقتی خوابم.... گاهی هم از آسمون.....   ...
14 دی 1390